شعر مهدوی9
این جاده ته قرار وقتی برسد
تا لحظه ی انتظار وقتی برسد
یکبار دگر معجزه را خواهی دید
آن دست به ذوالفقار وقتی برسد
این جاده ته قرار وقتی برسد
تا لحظه ی انتظار وقتی برسد
یکبار دگر معجزه را خواهی دید
آن دست به ذوالفقار وقتی برسد
مهدے(عج)جان:
شبها بدون آمدنٺ صبح مےشوند
برگرد اے توسل شب زنده دارها
این دستها بہ لطف تو ظرف گدایےاند
یا ایها العزیز تمام ندارها
یکی درد و یکی درمان یکی وصل و یکی هجران
همه از درد توگویند،بگو جانا کجاهستی؟؟
یا صاحب الزمان …
یک جمعه به لطف حق تو را می بینیم
در جمـع «امام و شهدا» می بینیم
ما «پرچم سرخ» «یا لثارات» تو را
در گوشه ی صحن «کربلا» می بینیم
یکبار دگر جمعه رسـیده ست، بیا
ای بـاخـبر از راز دل بــیـمارم
تا عمربه آخر نرسیده ست، بیا
اللهم عجل لولیک الفرج
مهدی جان
خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود ...
آقا سلام،باز منم،خاک پایتان،
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان!
در این کلاس سرد، حضور شما واجب است.
این بار چندم است که استاد غایب است؟
نرگس شکفته است، تو را داد می زند
آقا بیا که فاصله فریاد می زند
این روزها نمی شود اندوهگین نبود
دلواپس نهایت تلخ زمین نبود
تب کرده مادرم ز غمت مدتی مدید
هذیان مادرم شده "آقا خوش آمدید"
امضاء:دو چشم خیس و دلی در هوایتان
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتانّ
دلنوشته
✨ســـــلام مــــولاےخوبمـ ...
✨این روزها که همچون باد میگذرد
✨هر لحظـہ اش نبودنت را
به رخ دلــــ♥️ـــمـ میکشد...
✨دلــ♥️ــمـ بین نبــودن و بـودنت ســــرگردان است ...
✨نیستے و نمے بینمت، هستے و حست میکنم...
✨هر سہ شنبـہ در توسل هاےدلتنگے ...
✨هر جمعـہ در ندبـہ هاے فراق ...
✨هر روز ؛ هر لحظــہ سخت است مولا ...
✨سخت است این که تو باشے همین اطراف
✨و من محروم باشم از تو ...
از دیدنت ... از شنیدن صدایت و ...
✨خستــہ ام...
خستـہ از غرق شدن در روزمرگـــے ها...
✨و ترس از غفلت از شما...
خستـہ از شهرے خاکسترے ؛
✨ آقـــــاے من ...
گاهے حس وصلہ اے ناجـــــور را دارم...
✨مےترسم از "جــــور" شدن با این دیار ...
این دیارِ بے تو ...
✨مولاے نازنینم ... مهربانم!
دلـــــــ♥️ـــــمـ گرفتــہ از اینجا
دلــــــ♥️ــــمـ فقط تـــو را میخواهد ...
فقط تو را ...
اللهم عجل لولیک الفرج
تو ای صفای ضمیرم
چرا نمیایی.....
چرا بهانه نگیرم
چرا نمیایی.....
اگر حجاب ظهورت حضور پست منست
خدا کند که بمیرم
چرا نمیایی.....
یاصاحب الزمان
عآشق خَستہ دلَت باز ڪَمے غَمگین است
اے وآی غَم دوریتان وآے عَجب سَنگین اَست